صامغانلغتنامه دهخداصامغان . [ م َ ] (اِخ ) کوره ای است در جبل در حدود طبرستان و نام آن به فارسی بمیان است . (معجم البلدان ). رجوع به الجماهر بیرونی ص 70 و تاریخ ابن اثیر ج 3 ص 19
صامغانلغتنامه دهخداصامغان . [ م ِ ] (ع اِ) دو کرانه ٔدهان که ملتقای هر دو لب است . یا جای فراهم آمدن آب دهان در دو جانب لب . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
صامغانلغتنامه دهخداصامغان . [ م َ ] (اِخ ) کوره ای است در جبل در حدود طبرستان و نام آن به فارسی بمیان است . (معجم البلدان ). رجوع به الجماهر بیرونی ص 70 و تاریخ ابن اثیر ج 3 ص 19
صامغانلغتنامه دهخداصامغان . [ م ِ ] (ع اِ) دو کرانه ٔدهان که ملتقای هر دو لب است . یا جای فراهم آمدن آب دهان در دو جانب لب . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
بمیانلغتنامه دهخدابمیان . [ ب َ ] (اِخ ) نام فارسی شهر صامغان ، که آن از شهرهای جبل است در حدود طبرستان . (از معجم البلدان ذیل صامغان ).
ابالغتنامه دهخداابا. [ اَب ْ با ] (اِخ ) نام چاهی از بنی قریظه . واُنا به تخفیف نون نیز آمده است . || نهر ابا، میان کوفه و قصر ابن هبیره منسوب به ابابن صامغان از ملوک نبط. || ن