منتجدیکشنری عربی به فارسیصاحب کارخانه , توليد کننده , سازنده , فراوردن , توليد کردن , محصول , اراءه دادن , زاييدن , مولد , حاصلضرب , فراورده
کارخانه دارفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (ص فا.) = کارخانه دارنده : رییس کارخانه ، صاحب کارخانه ، کارخانه چی .
نیم کارلغتنامه دهخدانیم کار.(ص مرکب ) مزدور. (رشیدی ) (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به نیم کاره و نیم کاری شود : تو صاحب کار جبرئیلی بدگوی تو نیم کار شیطان . خاقانی . ||