صاحبدیکشنری عربی به فارسیلنگه , جفت , همسر , کمک , رفيق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گيري يا عمل جنسي کردن , يار , شريک , همدست , رفيق شدن
مالکفرهنگ نامها(تلفظ: mālek) (عربی) آن که صاحب مِلک یا املاکی است ؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در ادیان) ملک الموت گیرندهی جان ؛