صاحبدیکشنری عربی به فارسیلنگه , جفت , همسر , کمک , رفيق , همدم , شاگرد , شاه مات کردن , جفت گيري يا عمل جنسي کردن , يار , شريک , همدست , رفيق شدن
ذورلیةلغتنامه دهخداذورلیة. [ ] (اِخ ) در عیون الانباء ذیل (طبقات الاطباء الاسکندرانیین و من کان فی ازمنتهم من الاطبا النصاری و غیرهم ) در ترجمه ٔ یحیی النحوی آمده است : و قام بعد
ابوالطیبلغتنامه دهخداابوالطیب .[ اَ بُطْ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) مصعبی . محمدبن حاتم از وزراء و شعرای سامانیان و صاحب دیوان رسالت و ممدوح رودکی است . ثعالبی گوید: کان فی جمیع ادوات المعا
شاذانلغتنامه دهخداشاذان . (اِخ ) ابن جبرئیل بن اسماعیل بن ابی طالب قمی متوطن مدینه ، فقیه شیعی سده ٔ ششم مکنی به ابوالفضل و ملقب به سدیدالملة والدین ، از ثقات محدثین و معاصر صاحب
معتللغتنامه دهخدامعتل . [ م ُ ت َل ل ] (ع ص ) بیمارشونده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ضعیف و بیمار. (ناظم الاطباء). صاحب علت . علیل . بیمار. دردمند.
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم فارابی مکنی به ابی ابراهیم . وی خال اسماعیل بن حماد جوهری ، صاحب «کتاب الصحاح فی اللغة» است و این ابوابراهیم مؤلف کتاب مشهور