صادق خان زندلغتنامه دهخداصادق خان زند. [ دِ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی برادر کوچک کریم خان است و همواره اطاعت او میکرد. کریم خان وی را با سی هزار سوار و پیاده مأمور فتح بصره کرد. و او شش ماه ب
صادقگویش اصفهانی تکیه ای: dorost / râsgu طاری: sâde طامه ای: sâdeq طرقی: sâfsâda/sâfsöndölâ کشه ای: sâdeq / rurâst نطنزی: sâdeq / râsgu
whereدیکشنری انگلیسی به فارسیجایی که، کجا، از کجا، در کجا، در جایی که، هر کجا، اینجا، در کدام محل، در کدام قسمت، چه جا، در چه موقعیتی، از چه منبعی
صادق خان زندلغتنامه دهخداصادق خان زند. [ دِ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی برادر کوچک کریم خان است و همواره اطاعت او میکرد. کریم خان وی را با سی هزار سوار و پیاده مأمور فتح بصره کرد. و او شش ماه ب
جعفرخان زندلغتنامه دهخداجعفرخان زند. [ ج َ ف َ ن ِ زَ ] (اِخ ) هفتمین تن از امرای زندیه و برادرزاده ٔ کریمخان زند و پسر صادق خان زند است . (1199- 1203 هَ . ق .)
جامع جدید شیرازلغتنامه دهخداجامع جدیدشیراز. [ م ِ ع ِ ج َ دِ ] (اِخ ) این جامع به مسجد نو معروف است و اتابک سعدبن زنگی آن را در 615 هَ.ق . بنا کرده است . از بنای اتابکی جز یک طاق باقی نمان
باقرخانلغتنامه دهخداباقرخان . [ ق ِ ] (اِخ ) باقرخان خراسکانی از امرای آقا محمدخان قاجار در اصفهان . جعفرخان زند پسر صادق خان در اوائل ماه صفر 1200 هَ . ق . متوجه اصفهان شد و باقرخ
صادق هدایتلغتنامه دهخداصادق هدایت . [ دِ ق ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) وی فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ایران است . پدران وی پیوسته شاغل مقامات عالی دولتی و مناصب نظامی بودند. صادق در 28