صابون پزخانهلغتنامه دهخداصابون پزخانه . [ بوم ْ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که در آن صابون پزند. || (اِخ ) نام محلتی به جنوب شهر تهران .
صابونفرهنگ فارسی عمیدجسمی مرکب از سود، پتاس، روغن نباتی، یا مادۀ چربیدار دیگر که برای شستشوی بدن و جامه به کار میرود.
صابونلغتنامه دهخداصابون . (اِخ ) ج ِ صابی در حالت رفع (به قرائت مردم مدینه ) و در حالت نصبی و جری صابین خوانند. رجوع به تاج العروس ، نهایة و تفسیر ابوالفتوح شود.
طرابلسلغتنامه دهخداطرابلس . [ طَ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) شهری است به شام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طرابلس شام . در اقلیم چهارم واقع، طولش 60 درجه و 35 دقیقه ، و عرض آن 34 درجه میباشد. (معجم البلدان
خانهلغتنامه دهخداخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان
صابونفرهنگ فارسی عمیدجسمی مرکب از سود، پتاس، روغن نباتی، یا مادۀ چربیدار دیگر که برای شستشوی بدن و جامه به کار میرود.
صابونلغتنامه دهخداصابون . (اِخ ) ج ِ صابی در حالت رفع (به قرائت مردم مدینه ) و در حالت نصبی و جری صابین خوانند. رجوع به تاج العروس ، نهایة و تفسیر ابوالفتوح شود.
صابونلغتنامه دهخداصابون . (معرب ، اِ) سابون است . گرم و خشک ، مفرح جسد، منضج ، ملین ، مدرّ و جالی است . (منتهی الارب ). از مخترعات هرمس است ، و طریق ساختن او آن است که از قلی یک جزو و از آهک نصف او، نرم سائیده در ظرفی یا حوضی کرده با پنج مثل آن آب و تا دو ساعت بر هم زنند و باید سوراخی در بن ظر
خمیر صابونلغتنامه دهخداخمیر صابون . [ خ َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چون مواد صابونی را بشکل خمیر درآورند و آن را در مظروفی املس قراردهند که با مختصری فشار آن مواد از آن مظروف خارج شود بر حسب اصطلاح آن مواد را خمیر صابون می گویند. || خمیری که از مواد صابونی درست کنند ولی هنوز بشکل قالبهای صابون
کیسه صابونلغتنامه دهخداکیسه صابون . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) لیف . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- کیسه صابون زدن ؛ لیف زدن (در حمام ). (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
لیف و صابونلغتنامه دهخدالیف و صابون . [ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجازاً اختلاط نانواخت : ربط اغیار و ناصحان فرخ همچو تألیف لیف و صابون است .محسن تأثیر (از آنندراج ).
صابونفرهنگ فارسی عمیدجسمی مرکب از سود، پتاس، روغن نباتی، یا مادۀ چربیدار دیگر که برای شستشوی بدن و جامه به کار میرود.