سابعةلغتنامه دهخداسابعة. [ ب ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث سابع. رجوع به سابع شود. || نزد منجمان عبارت است از شش یک عشر سادسه . (قطر المحیط). یک جزء از شصت جزء سادسة. و سابعة تقسیم ش
صَّابِئُُونَفرهنگ واژگان قرآنمعتقدين به کيشي که حد وسط ميان يهوديت و مجوسيت است و کتابي دارند که آن را به حضرت يحيي بن زکرياي پيغمبر نسبت دادهاند ، و امروز عامه مردم ايشان را (صبيء )ميگويند
صَّابِئِينَفرهنگ واژگان قرآنمعتقدين به کيشي که حد وسط ميان يهوديت و مجوسيت است و کتابي دارند که آن را به حضرت يحيي بن زکرياي پيغمبر نسبت دادهاند ، و امروز عامه مردم ايشان را (صبيء )ميگويند
صَابِرَةٌفرهنگ واژگان قرآنصبرکننده(کلمه صبر به طور کلي به معناي حبس و نگهداري نفس است در برابر عمل به مقرراتي که عقل و شرع معتبر ميشمارند و يا ترک چيزهايي که عقل و شرع اقتضاء ميکنند که ن
مانداییلغتنامه دهخداماندایی . (ص نسبی ) صابئه .ج ، ماندائیان که همان مغتسله و صابئین باشند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به صابئین شود.
صابئینلغتنامه دهخداصابئین . [ ب ِ ] (اِخ ) صابئه . نامی که به دو فرقه ٔ کاملاً مشخص اطلاق میشود: 1 - ماندائی ها یا صبه ، فرقه ٔ یهودی و مسیحی بین النهرین (مسیحیان پیرو یحیی معمد).
هارونلغتنامه دهخداهارون . (اِخ ) ابن حمادبن اسحاق . قاضی حران و اعمال آن . وی کتابی سریانی یافت که در آن امر مذاهب و صلوات حرنانیان و کلدانیان یعنی صابئه در آن بود. پس به مردی که
ارطحشستلغتنامه دهخداارطحشست . [ اَ طَ ش َ ] (اِخ ) ارطخشس-ت . (ابن العبری ). ارت خشثره . نام اردشیر در منابع سامی : الصابئة هم الذین تخلفوا ببابل من جملةالاسباط الناهضة فی ایام کور
اصحاب هیاکللغتنامه دهخدااصحاب هیاکل . [ اَ ب ِ هََ ک ِ ] (اِخ ) ستاره پرستانند و ایشان گویند وسایط میان ما و رب الارباب هیاکلند زیرا که روحانیات از ما غایبند. (نفایس الفنون ). و شهرستا