شیپور استاشeustachian tube, auditory tubeواژههای مصوب فرهنگستانلولهای که ابتدای آن استخوانی و انتهای آن غضروفی است و گوش میانی را به حلق وصل میکند
زایدةلغتنامه دهخدازایدة. [ ی ِ دَ ] (ع ص ، اِ) زائدة. مؤنث زاید (زائد). (المنجد) (فرهنگ نظام ). افزون . جمع،زواید. (دهار). و بدین معنی لغت عامه است در زیاده .مؤلف تاج العروس گو
اردشیر بابکانلغتنامه دهخدااردشیر بابکان .[ اَ دَ / دِ رِ ب َ ] (اِخ ) مؤسس سلسله ٔ ساسانی . شورش و اختلالی که در آغاز قرن سوم میلادی در ایالت پارس واقع شد انحطاط قدرت اشکانیان را در آن
شیپورفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهاز سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته میشود؛ نفیر؛ سرنا. شیپور استاش: (زیستشناسی) مجرای استاش؛ مجرایی که گوش میانی را به حفرههای
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرا
اوستاخیلغتنامه دهخدااوستاخی . [ اُ ] (از فرانسوی ، ص نسبی ) در اصطلاح تشریح ، شیپور اوستاخی یا مجرای اوستاخی مجرایی در گوش آدمی که بحلق راه دارد. (ناظم الاطباء). اُستاش .