شیشۀ کناری کشویsliding side windowواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شیشۀ کناری که بهصورت کشویی باز و بسته میشود
شیشۀ برقیelectric window, power windowواژههای مصوب فرهنگستانشیشۀ کناری که با موتور برقی به بالا و پایین کشیده میشود
شیشۀ پِرِسیpressed glassواژههای مصوب فرهنگستانشیشهای که در حالت خمیری آن را تحت فشار در یک قالب شکل میدهند متـ . شیشۀ فشرده
مینافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نوعی شیشۀ رنگی، بهویژه سبز برای ساختن ظروف.۲. نوعی رنگ یا لعاب آبیرنگ برای نقاشی و تزیین ظرفهای طلا و نقره.۳. (زیستشناسی) پوستۀ سفیدرنگ روی دندان که محاف
محیط شفاففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی هوا، آب، کریستال، بلوره، الماس، برلیان، تور، حریر شیشه، آبگینه، زجاج، مینا، بلور، ویترای بطری، جام، کاسه آیینه عدسی، دستگاه نوری منشور انکسار، ش
کاسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام وزه، گلدان، بطری، شیشه، کریستال محیط شفاف بانکه، لگن، لگنچه، آبدان، آفتابه لگن، بادیه، دبه پارچ، تُنگ، مشربه، قدح، جام، لیوان▼ بطری، صراحی، گل