شیشه آلاتلغتنامه دهخداشیشه آلات . [ شی ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) ظروف و ابزاری که از شیشه سازند چون جام ، قرابه ، بغلی ، کتابی ، برنی ، بلونی ، نیمچه قرابه ، بطری ، نیم بطری ، کپ ، خایه
آلاتلغتنامه دهخداآلات . (ع اِ) ج ِ آلت . افزارها. ابزارها. ادوات .سازوبرگ . ساز. ساختگی ها. اسباب . سامان : سکندر بیامد بدشت نبردهمه خواسته سربسر گرد کردز تخت و ز خرگاه و پرده س
glassدیکشنری انگلیسی به فارسیشیشه، لیوان، گیلاس، استکان، جام، شیشه الات، ایینه، ابگینه، شیشه دوربین، شیشه ذرهبین، الت شیشهای، شیشه گرفتن، شیشه ای کردن، صیقلی کردن
صادراتلغتنامه دهخداصادرات . [ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صادرة. مقابل واردات . || در تداول علمای اقتصاد و بازرگانان ، کالاهائی است که از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر و مخصوصاً از کشوری به کشور