شیثلغتنامه دهخداشیث . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن حیدرة مکنی به ابوالحسن ، ضیاءالدین مشهور به ابن الحاج قناوی . دانشمند و ادیب (511 - 599 هَ . ق .). مورد تکریم و احترا
شیثلغتنامه دهخداشیث . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ربعی ابوعبدالقدوس . تابعی است . (یادداشت مؤلف ) (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 452). رجوع به ابوعبدالقدوس شود.
شیثلغتنامه دهخداشیث . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ربعی الیربوعی . از امرای سپاه حضرت امیرالمؤمنین (ع ) در جنگ صفین . (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 544، 572).
شیثلغتنامه دهخداشیث . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ربعی مؤذن سجاح که ازطرف مسیلمه ٔ کذاب دستور یافت که در قوم خود ندا دهدکه مسیلمه نماز بامداد و خفتن را بخاطر عشق به سجاح از شما برداشته
شیصلغتنامه دهخداشیص .(ع اِ) خرمایی که هسته ٔ آن سخت نشود و یا خرمای هسته نابسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شیص ، نخل و معرب از فارسی اس
شیسلهلغتنامه دهخداشیسله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) شیشله . (یادداشت مؤلف ): الفخ ؛ شیسله کردن جامه . الوهی ؛ شیسله شدن و دریده شدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شیشله شود.
شیستوارگیschistosityواژههای مصوب فرهنگستانبرگوارگی در شیست یا دیگر سنگهای بلورین دانهدرشت که ناشی از صفبندی موازی دانههای کانیِ صفحهای (میکا) یا بلورهای نابرابر کانیهای دیگر باشد
شیستوارگی صفحۀ محوریaxial plane schistosityواژههای مصوب فرهنگستانشیستوارگی در سنگها که به موازات صفحۀ محوری چین توسعه یافته است