ژیانلغتنامه دهخداژیان . (ص ) خشم آلود بود چون شیر و دد و دام و آنچه بدین ماند. (لغت نامه ٔ اسدی ). ددان تند را خوانند. سباع درنده ٔ جنگی . خشم آلود بود چون دد و پیل و اژدها و ما
شیرلغتنامه دهخداشیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژی
ژیانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. خشمآلود؛ خشمگین؛ خشمناک؛ تندخو.۲. درنده: ◻︎ سگِ کیست روباه نازورمند / که شیر ژیان را رساند گزند (نظامی۵: ۸۲۴)، ◻︎ مورچگان را چو بُوَد اتفاق / شیر ژیان را بد
شیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پستاندار گوشتخوار و درنده، از خانوادۀ گربهسانان، و به رنگ زرد که نر آن در اطراف گردن یال دارد.۲. (صفت) [مجاز] شجاع؛ دلیر.۳. آن روی سکه که دارای تصویر شیر ب