شیرکپیلغتنامه دهخداشیرکپی . [ ک َپ ْ پی ] (اِ مرکب ) قسمی از بوزینه ٔ شبیه به شیر. در شاهنامه داستانی راجع به یک شیرکپی که به دست بهرام چوبینه کشته شده است آمده : شدند از بد شیرکپ
تمةلغتنامه دهخداتمة. [ ت َ م َ ] (ع مص ) بگردیدن خوردنی . (تاج المصادر بیهقی ). تغییر بوی و طعم غذا. (از اقرب الموارد). تباه شدن و بویناک گردیدن طعام و شیر و گوشت . (آنندراج ).
پستاندارانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تانداران میمون، عنتر (انتر)، بوزینه، شمپانزه، گوریل، بابون، اورانگوتان درندگان، بهایم، گربهسانان، گربه▼، شیر، ببر، پلنگ، یوزپلنگ، چیتا، پوما فی
تانالبینلغتنامه دهخداتانالبین .(فرانسوی ، اِ) یا تاننات دالبومین ، ترکیبی است از تانن و آلبومین که در حرارت بدست می آید. بشکل گرد قهوه ای رنگ بی بو و بی طعم یافت شده . و در آب و اسی
کپیلغتنامه دهخداکپی . [ ک َ / ک َپ ْ پی ] (اِ) میمون . بوزینه . اَبوزَنَه . بوزنه . حَمْدونه . (یادداشت مؤلف ). قرد. (ترجمان القرآن ). میمون را گویند عموماً و میمون سیاه راخصو