شیرنجشیرلغتنامه دهخداشیرنجشیر. [ رَ ] (اِ مرکب ) شیربَخْشیر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیربخشیر شود.
شیرانجیرلغتنامه دهخداشیرانجیر. [ اَ ] (اِ مرکب ) لبن التین . ماده ٔ شیری رنگ که در برگ و میوه ٔ نارس انجیر هست و میوه ٔ نارس انجیرو نیز برگ انجیر را چون در دیگ گوشت افکنند گوشت زود
شیربخشیرلغتنامه دهخداشیربخشیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) شیربخ . شیربخس . بیخی زردرنگ که از هند و کشمیرآورند و طبیعت آن گرم و خشک است . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از اختی
شیرهشیریملغتنامه دهخداشیرهشیریم . [ هََ ] (اِخ ) نراقی سیرسیرین . (ابن ندیم ). نشیدالانشاد. غزل غزلها. (یادداشت مؤلف ).
زاهریلغتنامه دهخدازاهری . [ هَِ ری ی ] (اِخ ) دندانقانی محدث متوفی در 429 هَ . ق . است . (تاج العروس ). سمعانی آرد: اسماعیل بن محمدبن احمد دندانقانی مکنی به ابوالقاسم فرزند محمدب
حبینیلغتنامه دهخداحبینی . [ ح ُب ْ بی نی ] (اِخ ) ابومنصور عبداﷲبن الحسن بن ابی الحسن الحبینی المروزی . از ابواحمدعبدالرحمان احمدبن محمدبن اسحاق الشیرنخشیری [ البشر نخشری ]. ( سم
شیرانجیرلغتنامه دهخداشیرانجیر. [ اَ ] (اِ مرکب ) لبن التین . ماده ٔ شیری رنگ که در برگ و میوه ٔ نارس انجیر هست و میوه ٔ نارس انجیرو نیز برگ انجیر را چون در دیگ گوشت افکنند گوشت زود
شیربخشیرلغتنامه دهخداشیربخشیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) شیربخ . شیربخس . بیخی زردرنگ که از هند و کشمیرآورند و طبیعت آن گرم و خشک است . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از اختی
شیرهشیریملغتنامه دهخداشیرهشیریم . [ هََ ] (اِخ ) نراقی سیرسیرین . (ابن ندیم ). نشیدالانشاد. غزل غزلها. (یادداشت مؤلف ).