شیردانلغتنامه دهخداشیردان . (اِ مرکب ) آوند شیر. (ناظم الاطباء). ظرفی چون قوری که در آن شیر کنند و با چای آرند. ظرف برای شیر خوردن .ظرف شیرخوری . شیرخوری . شیردانی . (یادداشت مؤل
شیردانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهقسمتی از معدۀ گوسفند و سایر حیوانات نشخوارکننده که شیرۀ معده در آن مترشح میشود؛ شکمبۀ بره و بزغاله.
سیرابیشیردانtripeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از آلایش خوراکی که شامل معدۀ چهارقسمتی نشخوارکنندگان است