adventuredدیکشنری انگلیسی به فارسیماجراجویی، در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادی کردن، با تهور مبادرت کردن، دل بدریا زدن، خود را بمخاطره انداختن
هیدکورلغتنامه دهخداهیدکور. [ هََ دَ ] (ع ص ) زن بسیارگوشت . هیدکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پنهان شونده جهت فریفتن . (منتهی الارب ). || زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه . ||
شیرلغتنامه دهخداشیر. (اِ) مایعی سپید و شیرین که از پستان همه ٔ حیوانات پستاندار ترشح می کند، و به تازی لبن گویند. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی شیر است که می خورند، و به