شیدای کردستانیلغتنامه دهخداشیدای کردستانی . [ ش َ دا ی ِ ک ُ دِ ] (اِخ ) میرزا عبدالباقی . از سلسله ٔ وزیرزادگان کردستان بود و در اواخر حال از غایت استیصال دیوانه گشت و در سال 1244 هَ . ق
شیدای اصفهانیلغتنامه دهخداشیدای اصفهانی . [ ش َ دا ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) محمدعلی . از خوش طبعان عاشق پیشه ٔ نظرباز و ظریف بود. در شیراز نشو و نما نمود و در آخر حال از کثرت استعمال مواد مخد
شیدای زرگرلغتنامه دهخداشیدای زرگر. [ ش َ دا ی ِ زَ گ َ ] (اِخ ) شاعری است و از اشعار اوست :بگرد گلشن رویت دمیده سنبل ترندیده هیچکس اسلام را ز کفر حصارکدام کفر چه اسلام حاش للَّه از آن
شیدای یزدیلغتنامه دهخداشیدای یزدی . [ ش َ دا ی ِ ی َ ] (اِخ ) میرزا ابوالحسن . از فضلا و سادات بود و سودائی حاصل نموده سر بشیدایی برآورد. مؤلف مجمع الفصحاء می افزاید: ملاقاتش روزی نش
ییلاقلغتنامه دهخداییلاق . [ ی َی ْ / ی ِی ْ ] (اِخ ) ازبلوکات کردستان ، حد شمالی دهات گروس ، شرقی اسفندآباد، جنوبی امیرآباد و غربی سنندج ، مرکز قروه و عده ٔ قرا 146 است . (از یاد
صبح ازللغتنامه دهخداصبح ازل . [ ص ُ ح ِ اَ زَ ] (اِخ ) نام او میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از مردم نور مازندران و مؤسس فرقه ٔ ازلیان است . ازلیان و بهائیان دو فرقه اند که پیشوای هر
شیدای اصفهانیلغتنامه دهخداشیدای اصفهانی . [ ش َ دا ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) محمدعلی . از خوش طبعان عاشق پیشه ٔ نظرباز و ظریف بود. در شیراز نشو و نما نمود و در آخر حال از کثرت استعمال مواد مخد
شیدای زرگرلغتنامه دهخداشیدای زرگر. [ ش َ دا ی ِ زَ گ َ ] (اِخ ) شاعری است و از اشعار اوست :بگرد گلشن رویت دمیده سنبل ترندیده هیچکس اسلام را ز کفر حصارکدام کفر چه اسلام حاش للَّه از آن
شیدای یزدیلغتنامه دهخداشیدای یزدی . [ ش َ دا ی ِ ی َ ] (اِخ ) میرزا ابوالحسن . از فضلا و سادات بود و سودائی حاصل نموده سر بشیدایی برآورد. مؤلف مجمع الفصحاء می افزاید: ملاقاتش روزی نش