شیداییفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیقراری، دلباختگی، دلدادگی، دلشدگی، شوریدگی، شیفتگی، عاشقی ۲. جنون، دیوانگی
شیداییدیکشنری فارسی به انگلیسیcaptivation, conquests, enchantment, fascination, fuddle, infatuation, love, rapture, romanticism
شیداییلغتنامه دهخداشیدایی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص )دیوانگی . (آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). صفت شیدا. جنون . (یادداشت مؤلف ). آشفتگی . (آنندراج ) : مرا نسبت به شیدایی کند ماه پری پیک
دورۀ شیداییmanic episodeواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از شیدایی که حداقل یک هفته طول میکشد و مشخصۀ آن خُلقِ تحریکپذیر و بالا همراه با سه علامت یا بیشتر است که این علائم عبارتاند از: افزایش تحرک و سراسیم
نیمهشیداییhypomaniaواژههای مصوب فرهنگستانحالتی خُلقی شبیه شیدایی که در آن فرد فاقد علائم روانپریشانه است و نیاز به بستری شدن ندارد و اختلال محسوس در کارکرد او مشاهده نمیشود
هیجانزدگی شیداییmanic excitementواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از نشاطزدگی همراه با بیشفعالی که در دورههای شیدایی دیده میشود