شیخ الاسلاملغتنامه دهخداشیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب خواجه عبداﷲ انصاری . رجوع به خواجه عبداﷲ شود.
شیخ الاسلاملغتنامه دهخداشیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب اسعدبن محمدبن اسماعیل بن شیخ الاسلام . او راست : تخمیس قصیدة الهمزیة بوصیری . (از کشف الظنون ).
شیخ الاسلاملغتنامه دهخداشیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز است و 274 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
تازه کند شیخ الاسلاملغتنامه دهخداتازه کند شیخ الاسلام . [ زَ ک َ دِ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه است که در 1850گزی جنوب مراغه و3هزارگزی خاور شوسه ٔ مراغه ب
شیخ المؤمنینلغتنامه دهخداشیخ المؤمنین . [ ش َ خُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) لقبی است که ابایزید (قرن 4 هجری )خود را بدان ملقب نمود. (از دائرةالمعارف اسلامی ).
شیخ الخلفاءلغتنامه دهخداشیخ الخلفاء. [ ش َ خُل ْ خ ُ ل َ ] (اِخ ) لقب ابوبکربن ابی قحافه ، و لقب دیگر اوصدّیق است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوبکر شود.
شیخ الزیاویلغتنامه دهخداشیخ الزیاوی . [ ش َ خُزْ زَ وی ی ] (اِخ ) او راست : حاشیه بر شرح منهاج شیخ الاسلام و حاشیه بر شرح فرائض منهاج محب الدین بصروی . (از کشف الظنون ).
تازه کند شیخ الاسلاملغتنامه دهخداتازه کند شیخ الاسلام . [ زَ ک َ دِ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه است که در 1850گزی جنوب مراغه و3هزارگزی خاور شوسه ٔ مراغه ب
شیخ الزیاویلغتنامه دهخداشیخ الزیاوی . [ ش َ خُزْ زَ وی ی ] (اِخ ) او راست : حاشیه بر شرح منهاج شیخ الاسلام و حاشیه بر شرح فرائض منهاج محب الدین بصروی . (از کشف الظنون ).
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین . [ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) مرتضی (شیخ ...)بن شیخ حسن شیخ الاسلام مقیم رشت از علمای قرن اخیر است و در 60سالگی به سال 1336 هَ . ق . درگذشت او راست : ارش
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ الاسلام هروی . رجوع به احمدبن یحیی بن سعدالدین مسعود... شود.