204 مدخل
سوت سوتک، نوعى سوت سفالى.
هرچیزی که شبیه انگشت بزرگ دست باشد.
لوس و بیمزه
آدم بی نمک، سفید بی نمک
1. فلج از کمر به پایین؛ 2. سوت.
از کمر فلج شدن.
adjunctly
adjacencies، مجاورت، نزدیکی، قرب جوار
adjectivally
آچار قابل تنظیم
مجاورت، نزدیکی، قرب جوار
شیتانک
شتیکل
شتیک
شاتکرت
شیتا، درخت صمغ سنگالی، چگرد