شگرددیکشنری فارسی به انگلیسیdevice, gamesmanship, maneuver, manoeuvre, method, science, technique, technology, way
شگردلغتنامه دهخداشگرد. [ ش ِ گ َ / گ ِ ] (اِ) در خراسان به معنی دفعه و نوبت است . (از یادداشت مؤلف ). || به معنی طرح کار هم هست : شگرد کارش را کشید. (یادداشت مؤلف ). روش کار و