شگالغتنامه دهخداشگا. [ ش َ / ش ُ ] (اِ) ترکش . تیردان . جعبه . کیش . (ناظم الاطباء). تبدیل شغا. (آنندراج ) (انجمن آرا). ترکش ، کیش و تیردان باشد و به عربی جعبه خوانند. (برهان )
شگاوندلغتنامه دهخداشگاوند.[ ش َ وَ ] (اِخ ) نام کوهی در سیستان که تازیان سجاوند گویند. (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شگاهلغتنامه دهخداشگاه . [ ش َ ] (اِ) شگا. ترکش . تیردان .کیش و جعبه . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ).
شگالیولغتنامه دهخداشگالیو. [ ش ُ ل ْ ] (اِ) هر چیز را گویند که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و غیر آن . (آنندراج ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ).
شگالهلغتنامه دهخداشگاله . [ ش َ ل َ / ل ِ ](اِ) همه . تمام . جملگی . (ناظم الاطباء). تمام . همه . (آنندراج ) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) : گر بوزد خوش نسیم شانک بادام سیم نثارت
شگاهلغتنامه دهخداشگاه . [ ش َ ] (اِ) شگا. ترکش . تیردان .کیش و جعبه . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ).
شگاوندلغتنامه دهخداشگاوند.[ ش َ وَ ] (اِخ ) نام کوهی در سیستان که تازیان سجاوند گویند. (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
شگالیولغتنامه دهخداشگالیو. [ ش ُ ل ْ ] (اِ) هر چیز را گویند که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و غیر آن . (آنندراج ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ).