شکیبیدنلغتنامه دهخداشکیبیدن . [ ش ِ / ش َ دَ ] (مص ) متحمل شدن . صابر و بردبار گشتن . (ناظم الاطباء). صبر کردن . تحمل نمودن . قرار و آرام گرفتن . (آنندراج ) (از برهان ). صبر. اصطبا
شیبیدنلغتنامه دهخداشیبیدن . [ دَ ] (مص ) (از: «شیب » + «َیدن »، پسوند مصدری ) متعدی آن شیبانیدن . مخلوط شدن . آمیخته شدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) (ناظم الاطباء). || لرزیدن . (غیا
شیبیدنفرهنگ انتشارات معین(دَ) (مص ل .) 1 - درهم شدن ، مخلوط شدن . 2 - شیفته شدن . 3 - لرزیدن . 4 - آشفته گشتن .
شیبیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. لرزیدن.۲. تپیدن.۳. فریفته شدن.۴. شیفته شدن.۵. آشفته شدن؛ درهم شدن.۶. آمیخته شدن.
شکیفتنلغتنامه دهخداشکیفتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) شکیبیدن . شکیبایی داشتن . صبر کردن . تاب آوردن . تحمل کردن . (یادداشت مؤلف ). صبر کردن . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ). آرام گرفتن . (
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . بردبار بودن . صبر کردن . رجوع به شکیبیدن شود.
بشکیبیدنلغتنامه دهخدابشکیبیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) شکیبیدن . صبر کردن . تحمل کردن . بردباری کردن . رجوع به شکیبیدن شود.