شکوفهگویش اصفهانی تکیه ای: gol طاری: šekufa طامه ای: šokufa طرقی: šüküfa کشه ای: šokufa نطنزی: šokufa
افتیمونلغتنامه دهخداافتیمون . [ اَ ] (اِ) دوائیست معروف و آن شکوفه ٔ نباتی باشد که به سعتر میماند و سر شاخهای آن باریک است و طبع آن گرم و خشک ، کوفت صرع را نافع است و آنرا بعربی سب
اکلیل الجبللغتنامه دهخدااکلیل الجبل . [ اِ لُل ْ ج َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است از طایفه ٔ نعناعیان در خواص شبیه به بادرنجبویه و از همان طایفه و به زبان فرانسه رمارن گویند. (ناظم الا
لالهلغتنامه دهخدالاله .[ ل َ / ل ِ ] (اِ) معمولا گلهای پیازداری را گویند که نام علمی آنها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و آن از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست و کاسه و جا
سورنجانلغتنامه دهخداسورنجان .[ رِ ] (اِ) به لغت اندلس دوایی است که آنرا در عراق لعبت بربری گویند و فقاح آنرا، یعنی شکوفه و گل آنرا به عربی اصابع هرمس و آنرا حافِرُالمَهر گویند و بع
باداملغتنامه دهخدابادام . (اِ) ترجمه ٔ گوز باشد. (آنندراج ). لَوز. (منتهی الارب ) (دهار). ابوالمثنی . نوع بادام «آمیگ دالوس » که میان بَرِ آنها خوراکی نیست ولی مغز هسته ٔ آنها که