شکوفانیدنلغتنامه دهخداشکوفانیدن . [ ش ُ دَ ] (مص ) شکوفاندن . شکوفا ساختن . شکفته ساختن . (از یادداشت مؤلف ).
شنواییفرهنگ انتشارات معین(شَ یا ش )1 - (حامص .) عمل شنیدن . 2 - (اِ.) یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است .