شکوثیلغتنامه دهخداشکوثی . [ ش َ ثا ] (سریانی ، اِ) شکوثاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گیاهی است که بر درخت رود بی بیخ . (منتهی الارب ). رجوع به شکوثاء شود.
شکوثاءلغتنامه دهخداشکوثاء. [ ش َ ] (سریانی ،اِ) شَکوثی ̍. تخم کشوث . (از ناظم الاطباء). شکوثی . (منتهی الارب ). به لغت سریانی تخم کشوث را گویند و آن تخمی است دوایی که سده ٔ جگر بگشاید. (آنندراج ) (برهان ) . رجوع به شکوثی شود.
شقوتلغتنامه دهخداشقوت . [ ش َق ْ وَ ] (از ع ، اِمص ) شقوة. بدبختی . (دهار). شقوه . شقاء. شقاوت . (یادداشت مؤلف ). || سختی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شقوة و مترادفات دیگر شود.
سقوطلغتنامه دهخداسقوط. [ س ُ ] (ع مص ) افتادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58) (دهار) (تفلیسی ). || در نزد پزشکان بیماری صرع است . (آنندراج ) (کشاف اصطلاحات الفنون ).
شکوثاءلغتنامه دهخداشکوثاء. [ ش َ ] (سریانی ،اِ) شَکوثی ̍. تخم کشوث . (از ناظم الاطباء). شکوثی . (منتهی الارب ). به لغت سریانی تخم کشوث را گویند و آن تخمی است دوایی که سده ٔ جگر بگشاید. (آنندراج ) (برهان ) . رجوع به شکوثی شود.