شکمهلغتنامه دهخداشکمه . [ ش ِ ک َ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شکم . || (اِ) هریک از دو بطون زیرین دل . (لغات فرهنگستان ).- دو شکمه ؛ آنکه در بازی الک دولک به جای دو تن بازی
شحمة الاذندیکشنری عربی به فارسیقسمت اويزان گوش , نرمه گوش , لا له گوش , نرمه (مثل نرمه گوش) , اويز , بخش پهن وگردي که بچيزي اويخته يا پيش امده باشد , لخته , گوشه , بخشي از عضله يا مغز
مُسَحَّرِينَفرهنگ واژگان قرآنجادو شده ها -دارای شکمها - دارای ریه ها (قالوا انما انت من المسحرين يعني تو از کساني هستي که نه يک بار و دو بار ، بلکه پي در پي جادو ميشوند و تو را آن قدر جادو