شکرتیارلغتنامه دهخداشکرتیار. [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) شکرتیغال . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شکرتیغال شود.
سکرترفرهنگ فارسی عمیدمنشی معمولاً خانم که مسئول رسیدگی به امور دفتری رؤسا، مدیران، پزشکان و مانند آنهاست.
سکرترفرهنگ فارسی معین(س رِ تِ) [ فر. ] (اِ.) منشی ، کارمندی که مستقیماً با رئیس کار می کند و در جریان تمام کارهای اداری او قرار دارد.
شکرتیغاللغتنامه دهخداشکرتیغال . [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) غلاف حیوانی شبیه به مگس که در بوته ٔ انزروت از لعاب خود مانند کرم ابریشم می تند و در آن می میرد و آنرا در طب مانند داروهای صدری استعمال میکنند. (ناظم الاطباء) (ازتحفه ٔ حکیم مؤمن ). پیله ای که حشره ٔ خزوکک بر روی اندامهای گیاه تیغال می بندد.