۱. گله کردن از کسی به دیگری؛ از جور و ستم یا رفتار و کار بد کسی نزد دیگری گله کردن یا نالهوزاری کردن.
۲. تظلم؛ دادخواهی.
گلایه، دادخواست
۱. بثالشکوی، تشکی، تظلم، دادخواست، دادخواهی، شکوائیه، شکوا
۲. تعرض، چغلی، شکوه، گلایه، گله، گلهمندی
beef, complaint, grievance, gripe, grumble, mutter, plaint, remonstrance, representation, squawk