gash, nick, notch, slot
فجوة
cleft
cloven hoof
ویژگی سنگی که شکافههای فراوانی دارد
گپ شده، شکافدار کردن
شکسته شدن، شکافدار کردن
گازی کردن، زخم زدن، بریدن، شکافدار کردن
گاز گرفته، زخم زدن، بریدن، شکافدار کردن
شکاف، وقفه، درز، رخنه، دهنه، شق، جای باز، اختلاف زیاد، شکافدار کردن