شکافتگویش اصفهانی تکیه ای: âreškâft طاری: bešeškâft طامه ای: boyeškoft طرقی: vâšeškoft کشه ای: vâšeškoft نطنزی: vâšeškoft
شکافتگویش خلخالاَسکِستانی: bəškâtəš دِروی: bə.škât.əš شالی: bəškâtəš کَجَلی: â.škâj.əst.eš کَرنَقی: âškâtəše کَرینی: âškâtəšə کُلوری: bəškâtəš گیلَوانی: âkâtəše لِردی: âčušə
اورانیوملغتنامه دهخدااورانیوم . [ یُم ْ ] (فرانسوی ، اِ) عنصر فلزی رادیوآکتیو و نقره فام و بسیار سخت (علامت شیمیایی آن U). فعالیت شیمیایی آن زیاد است . کانه های عمده ٔ آن پچبلند و ک
ناشکافتنیلغتنامه دهخداناشکافتنی . [ ش ِ ت َ ] (ص لیاقت ) که ازدر شکافتن نیست . که آن را نتوان شکافت . که شکاف پذیر نباشد. مقابل شکافتنی .
حروریةلغتنامه دهخداحروریة. [ ح َ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از پانزده مذهب خوارج . (بیان الادیان ). طائفه ای از خوارج که در حروراء اجتماع کرده به مخالفت علی بن ابیطالب برخاستند. (سمع
تبریزلغتنامه دهخداتبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب
گاندیلغتنامه دهخداگاندی . (اِخ ) پیشوای هندوان و موجد استقلال هندوستان .موهندس کرم چند گاندی روزدوم اکتوبر 1869 م . در شهر پور بندر که یکی از توابع کاتیاوار واقع در ایالت غربی هن