بی منشلغتنامه دهخدابی منش . [ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + منش ) پست . سبک : فرستاده ای بی منش برگزیدکه آن خلعت ناسزا را سزید. فردوسی .کنون بی منش زینهاری شدم ز اوج بلندی به خوار