شپشگویش اصفهانی تکیه ای: ešbeš / esbiǰ طاری: ešbiš طامه ای: išbüš طرقی: ešbüš کشه ای: ešbüš / ešbiš نطنزی: išbiš / rišk
قملةدیکشنری عربی به فارسیشپش , شپشه , شته , هر نوع شپشه يا افت گياهي وغيره شبيه شپش , شپش گذاشتن , شپشه کردن
رشک گذاشتنلغتنامه دهخدارشک گذاشتن . [ رِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) رشک افتادن . تخم شپش به موی افتادن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رشک افتادن شود.