شاطيدیکشنری عربی به فارسیساحل , شن زار , کناردريا , رنگ شني , بگل نشستن کشتي , کنار دريا , لب (دريا) , کرانه , بساحل رتفن , فرود امدن , ترساندن
شاطئیةلغتنامه دهخداشاطئیة. [ طِ ئی ی َ ] (اِخ ) (دارالَ ...) یا (دار...) عمارتی بر شاطی (ساحل ، کنار) دجله در بغداد که المکتفی باﷲ علی بن المعتضد بنا کرد. رجوع به نزهة القلوب مقال