شنلغتنامه دهخداشن . [ ش َ ] (اِ) ناز و کرشمه را گویند. (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چه جان گر نیستی و چشم پرشن جهان بر من نبودی چشم سوزن . عطار.|| نام گیاه
زبانه گلی هالغتنامه دهخدازبانه گلی ها. [ زَ ن َ / ن ِ گ ُ ] (اِ مرکب ) تیره ٔ مرکبها را (در گیاه شناسی ) برحسب شکل نهنج و گلچه هایی که بر روی آن قرار دارند به سه دسته تقسیم می کنند که د
دولپه ایلغتنامه دهخدادولپه ای . [ دُ ل َپ ْ پ َ ] (ص نسبی ) گیاه ذوفلقتین ، مانند لوبیا. (لغات فرهنگستان ). یکی از انواع گیاههای نهاندانگان که در داخل تخمکهای آن برگه ٔ مخصوصی به نا
دیالی سپاللغتنامه دهخدادیالی سپال . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) پیوسته کاسبرگ . کاسه ٔبعضی از گلها مانند کاسبرگهای شب بو که آزاد است بدین نام خوانده می شوند. (از گیاه شناسی ثابتی ص 409).
کدیاستازلغتنامه دهخداکدیاستاز. [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) کدیاستازها اجسامی را گویند که خود به تنهایی تأثیری ندارند ولی هنگامی که با دیاستازی همراه شوند اثر آن را چند برابر می کنند. (گ