شوللغتنامه دهخداشول . (اِخ ) نام محلی در حومه ٔ شیراز واقع در نه فرسخی میانه ٔ شمال و مغرب شیراز. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
شوللغتنامه دهخداشول . (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به اردکان میان گلستان و سنگر در 60500گزی شیراز. (یادداشت مؤلف ).
شوللغتنامه دهخداشول . (اِخ ) (... کامفیروز) نام رودخانه ای در فارس آبش شیرین و گوارا است که از آب چشمه ٔ سرقدم برخیزد و چندین ده کام فیروز را آب دهد و در نزدیکی صغاد کام فیروز
شوللغتنامه دهخداشول . (اِخ ) دهی است در پنج فرسخ بیشتر میانه ٔ شمال و مغرب گاوکان فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
شولاتلغتنامه دهخداشولات . (اِ مرکب ) لات شول . شلات . شلاته . لات شل . گل و لات کاریزها. در اصطلاح مقنی ها ظاهراً آب به گل بسیار آلوده . (از یادداشت مؤلف ).