2686 مدخل
رانندۀ اتومبیل.
راننده، موتوربان
chauffeur, driver
سائق
شوفر. [ ش ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) راننده ٔ اتومبیل . راننده . (یادداشت مؤلف ).
کمک راننده
راننده
chauffeur
شوفری . [ ش ُ ف ُ / شو ف ِ ] (حامص ) رانندگی . (یادداشت مؤلف ).
وسائل بریدن چرم.
وجد و حال.
شوفر
راننده ماشين , شوفر , رانندگي کردن , محرک , راننده , ماشين سوار
راننده، شوفر، راننده ماشین، رانندگی کردن
شاهزاده ها، شوفر، راننده ماشین، رانندگی کردن