شوریدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیcrisis, deliriousness, delirium, distraction, excitement, ferment, flap, frenzied, heat, madness
شوریدگیلغتنامه دهخداشوریدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شوریده . اضطراب و پریشانی و آشفتگی . (ناظم الاطباء). بی آرامی . اختلاط. تشویش . تشوش . (یادداشت مؤلف ).- شوریدگی در
شوریدگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ی، شیفتگی، مجذوبیت، عشق مفرط، خشم زیاد، آشفتگی، وجد، هذیان، سرسام، اشتعال، تحیر، حیرانی پریشانی، اختلال حواس، گیجی، وقفۀ ذهنی، سرگشتگی خلسه
شاریدگیلغتنامه دهخداشاریدگی . [ دَ ] (حامص ) حاصل مصدر از شاریدن ، حالت و چگونگی شاریده . رجوع به شاریدن و شاریده شود.
آشفتگیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشوریدگی؛ عاشقی؛ پریشانحالی؛ حالت آشفته بودن؛ عصبانیت؛ درهموبرهم بودن؛ بینظمی.
آشفتگیفرهنگ انتشارات معین(شُ تِ) (حامص .) 1 - شوریدگی پریشان حالی . 2 - هرج و مرج . 3 - خشم ، غضب . 4 - عشق ، شیفتگی .
snarlدیکشنری انگلیسی به فارسیمارمولک، شوریدگی، گره، تله، کمند، گرفتاری، گوریدگی، بغرنجی، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن