شوره گزلغتنامه دهخداشوره گز. [ رَ / رِ گ َ ] (اِ مرکب ) شوره گژ. (یادداشت مؤلف ). نوعی از درخت گز باشد. (برهان )(فرهنگ فارسی معین ). قسمی از گز. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز اس
شورگزلغتنامه دهخداشورگز. [ گ َ ] (اِ مرکب ) قسمی از درخت گز که شوره گز نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است که در شوره روید و آن را به عربی اثل گویند. (انجمن آرا) (آنند
شورهزداییdenitrification 1واژههای مصوب فرهنگستانتبدیل نیترات به آمونیاک در خاک بهوسیلۀ برخی از باکتریها که در نتیجۀ آن نیترات یا شورۀ خاک کاهش مییابد
شرسلغتنامه دهخداشرس . [ ش ِ ] (ع اِ) شوره گز. || درختی است کوهی . (منتهی الارب ). نوعی است از خار. (مهذب الاسماء). درخت خار کوچک . (از اقرب الموارد). خار کوهی که دارای خارهای ز
شرسلغتنامه دهخداشرس . [ ش َ رَ ] (ع اِ) درخت شوره گز. (منتهی الارب ). درخت خار کوچک . (از اقرب الموارد). رجوع به شِرس شود.
شورگزلغتنامه دهخداشورگز. [ گ َ ] (اِ مرکب ) قسمی از درخت گز که شوره گز نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است که در شوره روید و آن را به عربی اثل گویند. (انجمن آرا) (آنند
مشرسةلغتنامه دهخدامشرسة. [ م ُ رِ س َ ] (ع ص ) زمین شوره گزناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زمینی که دارای گیاه شرس باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).