شورةلغتنامه دهخداشورة. [ شو / ش َ رَ ] (ع اِ) منظر و تماشاگاه و هر جائی که در آنجا چیزی دیده شود. (ناظم الاطباء).
شورةلغتنامه دهخداشورة. [ رَ] (ع اِ) درون چیزی و برون آن . (منتهی الارب ). اندرون و بیرون . (ناظم الاطباء). مخبر و منظر. (اقرب الموارد). || جای شهد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموا
شورةلغتنامه دهخداشورة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) صمغالاسرار. نام درختی است که در سواحل دریای حجاز روید و شبیه به درخت غار است و میوه ٔ آن سبزرنگ و به بلاذر ماند. (از ترجمه ٔ ابن البیطار
شورةلغتنامه دهخداشورة. [ ش َ رَ ] (ع اِمص ) خجلت و شرمندگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خجلت . شیار. (از اقرب الموارد). و رجوع به شیار شود.
شورهلغتنامه دهخداشوره . [ ش َ / شُو رَ / رِ ] (از ع ، اِمص ) شَورة. خجلت و خجالت . (برهان ) (آنندراج ). خجالت و شرمساری و حیا. (ناظم الاطباء). خَجَل . (رشیدی ).