شورابلغتنامه دهخداشوراب . (اِ مرکب ) آب شور. آبی شور. آب که نمک دارد. (یادداشت مؤلف ). شورابه . آب نمکین و شورمزه . (ناظم الاطباء) : شوراب ز قعر تیره دریاچون پاک شود، شود سمائی
شوراب زیتونلغتنامه دهخداشوراب زیتون . [ ب ِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این ترکیب را صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی آورده است و گوید: شوراب زیتون و آب با نفط سیاه آمیخته حقنه کنند [ بر
شوراب بالالغتنامه دهخداشوراب بالا. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 180 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و بنشن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران
شوراب زیتونلغتنامه دهخداشوراب زیتون . [ ب ِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این ترکیب را صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی آورده است و گوید: شوراب زیتون و آب با نفط سیاه آمیخته حقنه کنند [ بر
شوراب بالالغتنامه دهخداشوراب بالا. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 180 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و بنشن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران
شوراب بالالغتنامه دهخداشوراب بالا. [ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد. آب از قنات . محصول آن غلات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شوراب بالالغتنامه دهخداشوراب بالا. [ ب ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 209 تن . آب از قنات . محصول آن غلات و پنبه . (از فرهنگ جغرافیائ