۱. چرک بدن.
۲. چرک لباس: ◻︎ اگر شوخ بر جامهٴ من بُوَد / چه باشد دلم از طمع هست پاک (خسروی: شاعران بیدیوان: ۱۷۸).
۱. چرک، شوخگن، فضله، نجس، وسخ
۲. خوشگل، زیبا، ظریف
۳. بیآزرم، بیادب، بیحیا، گستاخ
۴. بذلهگو، دعاب، ظریفطبع، لایگو، لطیفهگو، مزاح، مسخره، هزال
۵. طناز، فتنهانگیز، فسونساز
۶. فضول، وقیح
۷. بانشاط، خوشدل، زندهدل، شاد، شنگ
arch, dirt, frivolous, fun, good-humored, jocose, jocular, josher, lively, pus, quizzical, wanton, witty