شهیقلغتنامه دهخداشهیق . [ ش َ ] (ع مص ) شهاق . گردانیدن گریه رادر سینه ٔ خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رسیدن کسی را چشم زخم . (منتهی الارب ). || بلند شدن کوه و غیره
شهیقلغتنامه دهخداشهیق . [ ش َ ] (ع اِ) شهوق . شهیق الحمار؛ بانگ خر. تشهاق الحمار مثله . (منتهی الارب ) (از تاج المصادر بیهقی ). شهیق الحمار؛ آخر آواز خر، و زفیر اول آن است ، و ت