شهوةلغتنامه دهخداشهوة. [ ش َهَْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) خواهانی تن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- شهوة الحبالی ؛ ویار (در زنان باردار).(یادداشت مؤلف ).- شهوة الطین ؛ ویار گِل خوا
شهوةلغتنامه دهخداشهوة. [ ش َهَْ وَ ] (ع مص ) دوست داشتن و خواستن کسی یا چیزی راو آرزومند وی گردیدن . ج ، شهوات . (منتهی الارب ). حرکةالنفس طلباً للملائم . (اقرب الموارد) (تعریفا
شحوةلغتنامه دهخداشحوة. [ ش َ وَ ] (اِخ ) (کثیب ابی شحوة) در مکه وآن تل ریگی است مشرف به بطن ناخج میان منی و سرف و فاصله ٔ آن تا مکه پنج میل است . (از معجم البلدان ).
شحوةلغتنامه دهخداشحوة. [ ش َ وَ ] (ع اِ) اسم مرة. (از اقرب الموارد). || گام ، یقال : فرس بعیدالشحوة؛ ای الخطوة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || به مجاز گویند: رجل بعید الشح
شَهْوَةًفرهنگ واژگان قرآنميل شديد - از جا کنده شدن يکي از قواي آدمي بطرف خواستهاش ميباشد ، خواستهاي که از آن لذت ميبرد ، مانند شهوت طعام و نوشيدني ، و شهوت جنسي
شهوهلغتنامه دهخداشهوه . [ ش َهَْ وَ ](اِخ ) نام محلی کنار راه قم و سلطان آباد میان گرچون و ملک آباد در 265300 گزی طهران . (یادداشت مؤلف ).
شهوهلغتنامه دهخداشهوه . [ ش َهَْ وَ ](اِخ ) نام محلی کنار راه قم و سلطان آباد میان گرچون و ملک آباد در 265300 گزی طهران . (یادداشت مؤلف ).
شهوتفرهنگ انتشارات معین(شَ وَ) [ ع . شهوة ] (اِ.)1 - میل ، خواهش نفس . 2 - میل شدید و غیرطبیعی به چیزی .
قرملغتنامه دهخداقرم . [ ق َ رَ ] (ع اِمص ) شدّة شهوة اللحم . (نشوءاللغة). و در نزد ما، قَرَم دلالت بر عیب دارد، چون عَرَج و حَوَل . (از نشوءاللغة).