شحولغتنامه دهخداشحو. [ ش َح ْوْ ] (ع مص ) باز کردن دهان . (از منتهی الارب ). دهن واکردن . (تاج المصادر بیهقی ). باز شدن دهان . (از منتهی الارب ). دهن واشدن . (مصادر زوزنی ).
شحولغتنامه دهخداشحو. [ ش ح ْوْ ] (ع اِ) جوف . درون :انا واسع الشحو؛ من فراخ کامم . (از اقرب الموارد).