شهنوازلغتنامه دهخداشهنواز. [ ش َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است و 490 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
شهنوازلغتنامه دهخداشهنواز. [ ش َ ن َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است که در منطقه ٔمکران سکنی دارند و پیشتر یاراحمدزائی گفته میشد.
شهنوازلغتنامه دهخداشهنواز. [ ش َ ن َ] (ن مف مرکب ) شاه نواز. نواخت یافته از شاه . که شاه او را نوازد. || (نف مرکب ) نوازنده ٔ شاه .
صنهاجلغتنامه دهخداصنهاج . [ ص ِ ] (ع ص ) غریق در عبودیت . (منتهی الارب ): عبد صنهاج ؛ اصیل فی العبودیة. (اقرب الموارد). رجوع به صنهاجة شود.
یاراحمدزاییلغتنامه دهخدایاراحمدزایی . [ اَ م َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است که در ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان و در نواحی بمپور و سراوان سکونت دارند در حدود 300 خانوارند و به زبان بلوچی سخن می گویند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 96). ظاهراً فر