شهر کهنهلغتنامه دهخداشهر کهنه . [ ش َ رِ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. در جنوب این ده مزار شیخ فریدالدین عطار و نقاش معروف کمال الملک واقع است و
شهر کهنهلغتنامه دهخداشهر کهنه . [ ش َ رِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان بخش حومه ٔ شهرستان قوچان است و 2420 تن سکنه دارد. شهر قوچان در سابق در محل فعلی این قصبه بوده است که زلز
شهر کهنهلغتنامه دهخداشهر کهنه . [ ش َ رِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان قوچان است و از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و در حدود 11234 تن سکنه دارد. (از فرهن
شهرکهنهلغتنامه دهخداشهرکهنه . [ ش َ رِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) نام شهری در حومه ٔ یزد است . (از نزهةالقلوب ج 3 ص 188).
کهنه شهرلغتنامه دهخداکهنه شهر. [ ک ُ ن َ / ن ِ ش َ ] (اِخ ) خره ای از سلماس (شاهپور) آذربایجان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کهنه شهرلغتنامه دهخداکهنه شهر. [ ک ُ ن َ ش َ ] (اِ مرکب ) مقابل نوشهر.قسمت قدیمی شهر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کهنه شورلغتنامه دهخداکهنه شور. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) در تداول عامه ، کهنه شوی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه شوی شود.
همت آباد شهرکهنهلغتنامه دهخداهمت آباد شهرکهنه . [ هَِ م ْ م َ دِ ش َ رِ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فدیشه ٔ شهرستان نیشابور که 348 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و ک
airدیکشنری انگلیسی به فارسیهوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما، بادخور کردن، اشکار کردن
شهر بلقیسلغتنامه دهخداشهر بلقیس . [ ش َ رِ ب ِ ] (اِخ ) دور نیست که شهر کهنه ٔ اسفرایین (که هنوز جلگه ای در آنجا بهمین اسم معروف است ) با خرابه های شهر بلقیس یکی باشد. (ترجمه ٔ سرزمی
برجلغتنامه دهخدابرج . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، جلگه و سردسیری است . سکنه ٔ آن 926 تن . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و انگور است .
دربندیلغتنامه دهخدادربندی . [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در 17هزارگزی جنوب باختری قوچان و 7هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ قدیمی قوچان به
زیدانلولغتنامه دهخدازیدانلو. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهر کهنه است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 942 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
نیتلغتنامه دهخدانیت . [ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 12هزارگزی غرب قوچان و 11هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ قدیمی قوچان به شیروان ، در جلگه ٔ