شهریورلغتنامه دهخداشهریور. [ ش َ ری وَ ] (اِخ ) نام فرشته ای است موکل بر آتش و موکل بر جمیع فلزات و تدبیر امور و مصالح . روز شهریور که روز چهارم است از هر ماه شمسی بدو تعلق دارد.
شهریورفرهنگ انتشارات معین(شَ وَ) [ په . ] (اِمر.)1 - ماه ششم از سال شمسی . 2 - نامِ روز چهارم از هر ماه شمسی . 3 - نام فرشته ای در دین زرتشت .
شهریورفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ماه ششم سال خورشیدی؛ ماه آخر تابستان.۲. [قدیمی] روز چهارم از هر ماه خورشیدی.
شهریورگانلغتنامه دهخداشهریورگان . [ ش َ ری وَ ] (اِ مرکب ) روز چهارم از ماه شمسی که شهریورماه باشد. در این روز مغان جشن سازند و عید کنند. (برهان ) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از آ
شهریورگانفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (اِمر.)جشنی که در شهریور روز «چهارمین روز ماه شهریور» در ایران باستان برگزار می گردید.
شهریورگانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجشنی که در شهریور روز (روز چهارم شهریور) در ایران باستان برپا میکردند.
شهریورگانلغتنامه دهخداشهریورگان . [ ش َ ری وَ ] (اِ مرکب ) روز چهارم از ماه شمسی که شهریورماه باشد. در این روز مغان جشن سازند و عید کنند. (برهان ) (از انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از آ
شهریورگانفرهنگ انتشارات معین( ~ .) (اِمر.)جشنی که در شهریور روز «چهارمین روز ماه شهریور» در ایران باستان برگزار می گردید.
شهریورگانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجشنی که در شهریور روز (روز چهارم شهریور) در ایران باستان برپا میکردند.