شهرالحرامفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنزد عرب ماهی که در آن جنگ حرام است. Δ عرب در چهار ماه ذوالقعده، ذوالحجه، محرم، و رجب جنگ را حرام میدانستند و این چهارماه را اشهرالحُرُم میگفتند.
شهرلغتنامه دهخداشهر. [ ش َ ] (ع ص ، اِ) دانا. (منتهی الارب ). عالم . (اقرب الموارد). || تراشه ٔ ناخن مانندی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ماه . (منتهی الارب ) (دهار).
باب العقابلغتنامه دهخداباب العقاب . [بُل ْ ع ُ ] (اِخ ) از دروازه های شهرالمریه در اندلس بوده است که بر بالای آن شکل عقابی از سنگ نقش است و دارای منظره ٔ شگفتی است . (الحلل السندسیه ج
محرمفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهماه اول از سال هجری قمری؛ شهرالحرام؛ محرمالحرام. Δ این ماه را برای آن محرم گفتهاند که عرب در این ماه جنگ کردن را حرام میدانستند.
طباقلغتنامه دهخداطباق . [ طُب ْ با ] (ع اِ) درختی است که در کوههای مکه روید. نوشیدن و ضماد آن نافع است مر زهرها را و جهت خارش و گر و تبهای کهنه و مغص و یرقان و سده های جگر شدیدا
کاکتوسلغتنامه دهخداکاکتوس . (فرانسوی ، اِ) تیره ای است از گیاهان که اصل آنها امریکائی است . با تیره های دیگر اختلاف کلی دارند زیرا که ساقه های آنها بسیار ضخیم شده و غالباً از حالت