اخطار شنیداریaudio warning, aural warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام هرگونه خطر در درون یا بیرون هواگرد به خلبان ازطریق بوق یا زنگ یا آژیر یا نوار صوتی
آرشیو شنیداریsound archivesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای ماندگار از آثار شنیداری که برای مقاصد پژوهشی نگهداری میشود
آمیزهسازی شنیداریauditory blendingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی درکی که در آن واجهای یک واژه در ترکیب با یکدیگر بهصورت یک کلمه درک میشود
آواشناسی شنیداریauditory phoneticsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از آواشناسی که به مطالعۀ درک و پردازش آواها میپردازد
بسامد شنیداریaudio frequencyواژههای مصوب فرهنگستانهر بسامدی که در گسترۀ 20 تا 20000 هرتز قرار داشته باشد
دموزواژهنامه آزادشنیداری این واژه با فتحه روی د، و، و سکون روی م،ز، در برخی روستاهای خراسان رضوی به معنی پارو می باشد. نوشتاری این کلمه را ندیده ام. Damvaz
آرشیو شنیداریsound archivesواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای ماندگار از آثار شنیداری که برای مقاصد پژوهشی نگهداری میشود
پردازش شنیداری مرکزیcentral auditory processing, CAPواژههای مصوب فرهنگستانپردازش اطلاعات شنیداری به وسیلة دستگاه عصبی مرکزی نیز: پردازش شنیداری auditory processing